
درباره
فریبا کیانی
علاقه به مباحث روانشناسی از نوجوانی در من شکوفه زد، از زمانی که متوجه شدم چگونه بخش وسیعی از ذهنم را به جستجوی علت تفاوت مسیر زندگی آدمها و بالا و پایین رفتن توانمندی، روحیات و ارتباطشان با دنیای اطراف مشغول کردهام.
من دوست داشتم کشف کنم در ذهنهای مختلف چه میگذرد؟ چرا یکی اغلب اوقات موفق است و دیگری بسیاری مواقع شکست خورده. میخواستم بدانم چه میشود که یکی قابلیتهای معنوی خاص دارد و میتواند با شهودش به خیلی حقایق پی ببرد؟ یا درون ما آدمها چقدر بر دنیای بیرون اثر گذار است و یا برعکس؟
ذهن من شدیدا درگیر سوالاتی بود که گویا رسالتم را در پیدا کردن جوابی برای آنها میدیدم.
علاقه عمیق به تحلیل مسائل روانشناسی با میل به هنر، ادبیات و فلسفه چنان آغشته شد تا سرآغاز جریانی شود که هم اکنون در آن قرار گرفتهام.
رزومه
فریبا کیانی
علاقهی عمیق من به فلسفه و عرفان
اشتیاق من در ادغام روانشناسی با علوم دیگر
نقطه شروع این غلیان درونی با کشف کتاب ترس و لرز فیلسوف اگزیستانسیالیست (کیرکگارد) و ذات پارادوکسیکال ایمان بود، در آنجایی که در مورد قربانی شدن اسماعیل توسط ابراهیم میگوید: اگر این تناقض وجود نداشت ابراهیم خاسر بود!
من عمیقا متوجه شده بودم باید اتفاقی در درون یک فرد تغییر کند تا زندگی برایش دگرگون شود، اما نمیدانستم چه چیزی!
و همین یک سوال چنان موتور درونی من را روشن کرد که یک جستجوی دائمی برای من ساخت تا در این سالها بسیار بخوانم، بسیار بشنوم، با افراد صاحب دل و صاحب بینشی معاشرت کنم و مدام راههایی برای تقویت درون خودم بیایم و کم کم دوست داشتم به دیگران هم آموزش بدهم. ساعتها با خود فکر میکنم که هر کدام از کشفهای درونیام را چگونه به بهترین نحو میتوانم به دیگران انتقال دهم!
به لطف خدا از کودکی قدرت بیان خوبی در انتقال مفاهیم داشتم و چون از جوانی در مسیر ادبیات قرار گرفتم و گاه گاهی دستی در نوشتن داشتم، این مسیر را با نوشتن گاه گاه نقد روانکاوی هنر در نشریات شروع کردم.
این فضا لذتی وصف نشدنی برای من داشت و باعث شد روز به روز بیشتر با دنیای ذهنی مشاهیر بزرگ دنیا آشنا شوم. تجربهی دیدن جهان از زاویهی فیلسوفان غرب همچون نیچه و شوپنهاور تا روانشناسان وجودی همچون آروین یالوم و رولومی و از سویی غرق شدن در کتابهای عرفای شرق همچون ابوسعید ابوالخیر و عزیزالدین نسفی برای من مانند تجربه شهرفرهنگ بود.
در این میان لذت تجربهی هنر و نقاشی که از کودکی در وجود من بود لحظهای مرا رها نکرد و داشتن فعالیت در این زمینه برای من سبب ساز این بود که با بسیاری از افراد با سبکهای فکری و شخصیتی متفاوت همنشین شوم و این چرخه به دلیل کنجکاوی من در کشف درون افراد به شناخت افرادی در اصناف و گرایشات مختلف هم کشیده شد و در نهایت دستاوردی که برای من داشت ” آشنایی با افرادی از علایق، مشاغل، درونیات و گرایشات متفاوت بود”.
من در این نقطه احساس میکردم گنجینهای در درون خود دارم و حال باید مهارتهایم را تغییر میدادم.
چگونه حضور خودم را به جامعه روانشناسی اعلام کردم؟
مهارتهای من
تصمیم گرفتم درمتدهای مختلف روانشناسی آموزش ببینم و تجربه به دست بیاورم. آموزش را از رویکرد TA شروع کرده و بعدها در روانکاوی، روان درمانی اگزیستانسیالیسم، CBT از اساتید مختلف بسیار استفاده کردم و در نهایت دورههای روان درمانی مثبتگرا را از بزرگ این رشتهی روانشناسی دنیا یعنی دکتر سلیگمن آموختم.
همزمان با تحصیل در این رشته به افزایش مهارت خود در این زمینه با برگزاری کارگاههای روانشناسی، روانشناس ورزشی فدراسیون جهانی راگ فوتبال و بسیار فعالیتهای دیگر مهارتهایی در تغییر مسیرذهنی افراد پیدا کردم.
تغییراتی که با تمرینهای متافیزیکی در من به وجود آمد
درک من از قدرت ذهن
حال من به ابزارهای زیادی دسترسی داشتم و تا حدودی به هدف خود که شناخت و درک روحیات افراد و یافتن راههایی برای کم کردن رنج زندگی بود دست یافته بودم.
اما این داستان هنوز حفرههای زیادی داشت، بسیاری مواقع تمام آنچه خوانده و تجربه کرده بودم در حل بسیاری از بن بستهای درونی چاره ساز نبود، گویا چیزی مانند یک نیرو بدون هیچ علت قابل توضیح در جریان زندگی ما اثر گذار بود و من نمیدانستم چیست.
در همین زمان آشنایی با دوستی که شناخت و تجربهی فراوانی از روانشناسیهای نوظهور همچون قانون جذب و جهان فرکانسیک داشت دریچهی تازهی به ذهن من باز کرد و من به مطالعه و جستجو درباره این موضوع جلب شدم.
آنجا بود که متوجه شدم بسیاری از گرههای کور زندگی را از طریق این قانونهای متافیزیکی میتوانم حل کنم.
از آن مهمتر هرچه بیشتر تمرینهایی که در این زمینه انجام میدادم به اثرگذاری آن بیشتر ایمان میآوردم. به تدریج متوجه شدم چگونه دایرهی روابطم در حال تغییر است، چگونه با این روانشناسی مسیرهای ذهنی من به امکانات و راههای متفاوتی باز شده است و چگونه نسبت به بسیاری از مسائلی که احساس ترس داشتم اکنون قدرتمند شدهام و روانشناسی موفقیت را در این مسیر دیدم.
این جریان برای من که سالها قبلتر توانسته بودم با متد روانشناسی رنج آرتور آنو آشنا شوم و با تخلیه انرژی مشکل تنفسی که سالها برایم آزار دهنده بود را حل کنم، نقطه عطفی شد تا روشهایی را بشناسم که با آنها بتوان شاهد رفع بسیاری گرههای جسمی و ذهنی افراد مختلف باشم. من متوجه شدم هر مشکلی هست بخش مهمی از آن به انرژیهای آزاد نشده و عدم تعادل آنها در جسم و روان ما مربوط است. البته که میدانستم بزرگ تاریخ روانشناسی، فروید از انرژیهای روانی بسیار گفته است، اما این بار من از زاویهای قابل درکتر برای عموم و کاربردیتر به آن رسیده بودم.
من قدرت انرژی ذهن را در رسیدن به زندگی دلخواه، ثروت فراوان و عشق و آرامش درک کرده بودم؛ بنابراین تصمیم گرفتم از آن استفاده کرده و روز به روز فرکانس ذهنی خود را با خواستههایم همسو کنم و قدرت روح خود را بالاتر ببرم.
و اما این کافی نبود...
هدف من از راهاندازی این سایت چه بود؟
من مسیری را به سختی زیاد طی کرده بودم که اگر به اطلاعاتی منسجم و شفاف دسترسی داشتم با خطایی کمتر و بسیار سریعتر به نتیجه میرسیدم؛ پس چه بهتر که این مسیر را برای دیگرانی مانند خود هموارتر کنم.
بنابراین بر آن شدم که هر آنچه اندوختهام را با شما هم به اشتراک بگذارم و با هر آنچه میدانم در بهتر شدن حال و زندگی شما کنارتان باشم و کمک کنم هر کسی به اندازه باور و تلاش خود در این مسیر با ما همسو شده و جهان درون و اطراف خود را زیباتر کند؛ چرا که عمیقا باور دارم ما در این جهان فرکانسیک، هر کدام در شکلی و جایی میتوانیم بهترین خود باشیم و با افزایش دانش روانشناسی در مسیر رسیدن به شادی و آرامش بدرخشیم.
در واتس اپ و تلگرام با ما در ارتباط باشید و یا فرم زیر را پر کنید، ما در سریع ترین زمان با شما تماس خواهیم گرفت.